علی بن المغیره الاثرم مکنی به ابوالحسن، صاحب اصمعی و ابوعبیده. او از جماعتی از علماء و هم از فصحای اعراب روایت دارد و نیز کتب ابوعبیده و اصمعی را روایت کرده است. (از ابن الندیم). و صاحب معجم الأدباء آرد: وی را کتب مصححه ای بوده است که آن کتب را بر علماء خوانده و متضمنات آنها را ضبط کرده است. او درک صحبت ابوعبیده و اصمعی کرد واز آن دو لغت و ادب فرا گرفت. وفات او به سال 232 ه. ق، سال وفات واثق بود. او راست از کتب: کتاب النوادر. کتاب غریب الحدیث. و ابومسحل عبدالوهاب گوید که اسماعیل بن صبیح کاتب در ایام رشید ابوعبیده را به بصره خواند و اثرم را نیز حاضر آورد و اثرم در این وقت شغل وراقی می ورزید و وثاقی در خانه خود معلوم کرد و او را در آنجا بنشاند و در بروی ببست و کتب ابوعبیده را به او داد و گفت تا آنها را نسخت کند و من با جماعتی از اصحاب نزد اثرم می رفتیم و او کتاب و ورقی سفید بما میداد و میگفت آن را استنساخ کنید و شتاب میکرد و وقت تعیین میکرد که در چند ساعت ما باید آن استنساخ بعمل آریم و ماچنین میکردیم و خود اثرم نزد ابوعبیده تلمذ میکرد وابوعبیده نسبت بکتب خویش سخت ضنّت داشت و اگر میدانست که اثرم نسبت بکتب او چه میکند البته او را منع میکرد و اثرم شعر نیز میگفت و از جملۀ اشعار اوست: کبرت و جاء الشیب و الضعف والبلی و کل امری ٔ یبلی اذا عاش ما عشت اقول و قد جاوزت تسعین حجه کأن لم أکن فیها ولیداً و قدکنت و أنکرت لما ان مضی جل قوتی و یزداد ضعفاً قوتی کلما زدت کأنی اذا أسرعت فی المشی واقف لقرب خطی مامسها قصر وقت و صرت أخاف الشی ٔ کان یخافنی أعد من الموتی لضعفی و مامت و أسهر من برد الفراش و لینه و ان کنت بین القوم فی مجلس نمت. رجوع به معجم الادباءچ مارگلیوث ج 5 ص 421 و 422 شود
علی بن المغیره الاثرم مکنی به ابوالحسن، صاحب اصمعی و ابوعبیده. او از جماعتی از علماء و هم از فصحای اعراب روایت دارد و نیز کتب ابوعبیده و اصمعی را روایت کرده است. (از ابن الندیم). و صاحب معجم الأدباء آرد: وی را کتب مصححه ای بوده است که آن کتب را بر علماء خوانده و متضمنات آنها را ضبط کرده است. او درک صحبت ابوعبیده و اصمعی کرد واز آن دو لغت و ادب فرا گرفت. وفات او به سال 232 هَ. ق، سال وفات واثق بود. او راست از کتب: کتاب النوادر. کتاب غریب الحدیث. و ابومسحل عبدالوهاب گوید که اسماعیل بن صبیح کاتب در ایام رشید ابوعبیده را به بصره خواند و اثرم را نیز حاضر آورد و اثرم در این وقت شغل وراقی می ورزید و وثاقی در خانه خود معلوم کرد و او را در آنجا بنشاند و در بروی ببست و کتب ابوعبیده را به او داد و گفت تا آنها را نسخت کند و من با جماعتی از اصحاب نزد اثرم می رفتیم و او کتاب و ورقی سفید بما میداد و میگفت آن را استنساخ کنید و شتاب میکرد و وقت تعیین میکرد که در چند ساعت ما باید آن استنساخ بعمل آریم و ماچنین میکردیم و خود اثرم نزد ابوعبیده تلمذ میکرد وابوعبیده نسبت بکتب خویش سخت ضنّت داشت و اگر میدانست که اثرم نسبت بکتب او چه میکند البته او را منع میکرد و اثرم شعر نیز میگفت و از جملۀ اشعار اوست: کبرت و جاء الشیب و الضعف والبلی و کل امری ٔ یبلی اذا عاش ما عشت اقول و قد جاوزت تسعین حجه کأن لم أکن فیها ولیداً و قدکنت و أنکرت لما ان مضی جل قوتی و یزداد ضعفاً قوتی کلما زدت کأنی اذا أسرعت فی المشی واقف لقرب خطی مامسها قصر وقت و صرت أخاف الشی ٔ کان یخافنی أعد من الموتی لضعفی و مامت و أسهر من برد الفراش و لینه و ان کنت بین القوم فی مجلس نمت. رجوع به معجم الادباءچ مارگلیوث ج 5 ص 421 و 422 شود
بر خلاف میل و خواهش. (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). به ناخواست. به ناخواه. بررغم. نه بر میل: امشب براستی شب ما روز روشن است عید وصال دوست علی رغم دشمن است. سعدی. دوست بازآمد و دشمن به خصومت بنشست باد نوروز علی رغم خزان بازآمد. سعدی (بدایع). پس او عصیان و نافرمانی ابوموسی کرد و علی رغم او با ایشان برفت. (تاریخ قم ص 304)
بر خلاف میل و خواهش. (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). به ناخواست. به ناخواه. بررغم. نه بر میل: امشب براستی شب ما روز روشن است عید وصال دوست علی رغم دشمن است. سعدی. دوست بازآمد و دشمن به خصومت بنشست باد نوروز علی رغم خزان بازآمد. سعدی (بدایع). پس او عصیان و نافرمانی ابوموسی کرد و علی رغم او با ایشان برفت. (تاریخ قم ص 304)
به آیین بر روش چنانکه رسم است برسم برحسب مرسوم. علی الرسم فی مثله. چنانکه در مانندآن رسم است: نامه امیرالمومنین القادربالله. . رسید به ری بتعزیت و تهنیت علی الرسم فی مثله
به آیین بر روش چنانکه رسم است برسم برحسب مرسوم. علی الرسم فی مثله. چنانکه در مانندآن رسم است: نامه امیرالمومنین القادربالله. . رسید به ری بتعزیت و تهنیت علی الرسم فی مثله